مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
ذرّه ذرّه همه دنـیا به جـنـون آمده بود روح از پیکـرۀ کعـبـه برون آمده بود روشنا ریخت به افلاک حلولش آن روز کعبه برخاست به اجلال نزولش آن روز عشق او بر دل سنگیِ حرم غالب شد قـبـله مـایـل به عـلـی بن ابی طالب شد از دل خانه علی رفت و حرم با او رفت کعبه در بدرقهاش چند قدم با او رفت قفس کعبه شکسته است دم پرواز است برو از کعبه که آغوش محمد باز است آیـنــه هـسـتـی و با آیـنـه بـایـد بـاشـی خـانـه زادِ پـســر آمــنـه بــایـد بــاشـی همۀ غـائـلـهها گـشت فـرامـوشِ نـبـی کودکیهای علی پُر شد از آغوش نبی مستی اهل سماوات دوچندان شده است عطر گیسوی علی خورده به تن پوش نبی تا بچـیند رطب تـازهای از باغ بهشت رفته دردانه کعـبـه به سـر دوش نـبی که نبی بوده فقط این همه سرمست علی که علی بوده فقط آن همه مدهوش نبی چـشم در چـشم عـلـی، آیـنـه در آیـیـنه حرف ها میزند اینک لب خاموش نبی دور از من مشو ای محو تماشای تو من نگران میشوم از دور شدنهای تو من مینـشیـنـم به تـمـاشـای تو تنهـا، آری هر زمان خـستهام از مـردم دنیا، آری بر مکـافات زمین با تو دلـم غالب شد هـمـۀ دهـر اگر شعـب ابی طـالـب شد خـوب شد آمدی ای معـنی بیهـمتایی بیتو هر آیـنه میمُـردم از این تنهایی دین اسلام در آن روز که بازار نداشت یوسـفی بود ولی هیچ خـریدار نداشت اول آنکس که خریدار شدش حیدر بود باعث گرمی بـازار شدش حـیـدر بود وحی میبارد و من دوختهام دیده به تو تو به اسلام؟ نه! اسـلام گرایـیده به تو در زمین دلخوش از اینم که تویی همسفرم از رسـولان دگر با تو اولوالعـزم ترم میرود قـصه ما سوی سرانجـام آرام دفـتر قـصه ورق میخـورد آرام آرام |